مرکز بهداشت شهدای انقلاب
بیشتر بدانبم؛ کودکان، قربانیان خاموش بلایا؛ آسیبهایی که دیده نمیشوند!
پس از وقوع بلایا، بسیاری از بزرگسالان با نشانههای روانی و رفتاری مواجه میشوند، اما آنچه کمتر به چشم میآید، تأثیر عمیق این حوادث بر روان کودکان است.
پس از هر فاجعه یا بلا افکار، احساسات یا رفتارهائی در بین افرادی که آسیب دیده اند یا شاهد صحنه های دردناکی بوده اند جریان پیدا می کند. این افراد نگرانی هایی در مورد تنها شدن، امنیت، سلامت خود و اشخاص مورد علاقه خود داشته و خواب آشفته ای دارند، دائماً صحنه های دردناکی که دیده اند در بیداری یا درخواب بصورت کابوس به سراغشان می آید. اما وجود این علائم به معنی وجود یک بیماری نیست.
خیلی ها فکر می کنند که کودکان همه چیز را زود فراموش می کنند، کودک که چیزی نمی فهم، اگر دچار ضربه شدیدی هم شود زود بهبودی پیدا می کند! این طرز فکر باعث می شود توجه کمتری به کودکان شود. افت تحصیلی یا امتناع از رفتن به مدرسه در فرزند خود را رفتاری عمدی یا دال بر لجبازی تلقی کنند.
کودکان درسنین مختلف ممکن است واکنش ها و علائم متفاوتی را نشان دهند:
سنین پیش ازدبستان ( یک تا 5 سال): ترس از جدائی و چسبیدن بیش از حد به والدین، ترس از غربیه ها و بی اعتمادی به دیگران، ترس از تاریکی، خودداری از تنها خوابیدن، ترس از اشیای خیالی، حیوانات، دیدن رویاهای ترسناک، برگشت به رفتارهای مراحل اولیه رشدی مثل شب ادراری، انگشت مکیدن، فعالیت بیش از حد و پرخاشگری، اختلال در صحبت کردن، سکوت یا لکنت زبان.
کودکان دبستانی( 11-6 سال)
احساس غمگینی، انجام بازی های تکراری، مشکلات خواب، مشکلات تحصیلی، پرخاشگری، شکایت های بدنی مثل: دردشکم، سردرد، اضطراب و نگرانی در مورد سرنوشت اعضاء خانواده.
نوجوانی و جوانی (سال( 18-12
علائم بدنی مثل دردهای شکمی، سردرد، ناراحتی های پوستی، دردهای نامعلوم، مشکلات خواب و کابوس، نزاع با دیگران و تحریک پذیری، افت تحصیلی، رو آوردن به سیگار یا موادمخدر، طغیان و سرکشی در خانه و مدرسه، افسردگی یا غمگینی، از دست دادن علاقه به تفریح یا فعالیت های گروهی با دوستان.
اگر کودک دچار استرس درباره جنگ شود چگونه با او برخورد کنیم:
در حضور کودک کمتر درباره جنگ صحبت کنید، اخبار را در حضور او با لحن آرام و کنترل شده گوش کنید.
تمرین "جابجایی فکر" برای منحرف کردن ذهن کودک را انجام دهیم: وقتی کودک بیش از حد روی ترس از جنگ تمرکز می کند، می توان ذهنش را به سمت موضوعات آرامش بخش هدایت کرد؛ با انجام بازی سؤال و جواب: از او بپرسید، «اگر الان میتونستی به یک سفر خیالی بری، کجا میرفتی؟»
تصویرسازی ذهنی را با کودک انجام دهیم: از کودک بخواهید تصور کند در یک جنگل یا کنار دریا است. می توان درباره ی صداها و رنگ های آن مکان خیالی صحبت کنید.
یک « گوشه ی امن» در خانه بسازید که شامل بالش ها، عروسک ها و وسایل آرامش بخش باشد. چراغ خواب یا نور ملایم در اتاق می تواند به کودک کمک کند شب ها احساس امنیت بیشتر دارد.
روش فشردن توپ یا کوسن را به کودک آموزش دهیم: وقتی مضطرب است، یک توپ نرم یا کوسن را فشار دهد.
روش شمارش نفس ها را به کودک آموزش دهیم: از کودک بخواهید تا ۱۰ بشمارد و با هر عدد یک نفس عمیق بکشد.
با هم جمله های انرژی بخش بسازید: «من قوی و شجاع هستم! ما در کنار هم هستیم و از هم مراقبت می کنیم!» هر روز کودک را به گفتن یک جمله مثبت تشویق کنید
اجازه دهید کودک در انجام کارهای کوچک کمک کند: درست کردن غذا، ساختن کاردستی برای دیگران، صحبتهای آرامشبخش، نقاشی کشیدن یا گوش دادن به موسیقی.»، به او اجازه دهید احساساتش را بیان کند، بدون اینکه ترسهایش را رد کنید.
ساخت بطری آرامش" را با کودک انجام دهیم: یک بطری شفاف بردارید، داخلش آب بریزید و مقداری اکلیل یا رنگهای آرامشبخش اضافه کنید. هر زمانی که کودک نگران میشود، میتواند بطری را تکان دهد و حرکت اکلیلها را تماشا کند تا آرام شود.
لحظات شادی کوچک را برای کودک ایجاد کنیم مانند تماشای یک کارتون، بازی دستهجمعی، یا خواندن داستانهای شیرین.
درکل می توان گفت کودکان بیش از هر چیز به حس امنیت و عشق نیاز دارند. حمایت عاطفی و فراهم کردن محیط آرام، میتواند تاثیر زیادی در کاهش استرس آنها داشته باشد. مهمتر از همه اینکه خود والدین استرس نداشته باشند و گوش دادن اخبار رو مدیریت کنند و جلو کودک مدام در این مورد صحبت نکنند.
«ندا محمدی» کارشناس واحد سلامت روان مرکز بهداشت شهدای انقلاب
نظر دهید